این روزها همه فیسبوکیاند، شما چطور؟!
این روزا دیگه شناسنامه زیاد کارایی نداره؛ اگه عضو فیسبوک نباشی، انگار اصلا جزو موجودات زنده به حساب نمیای!
پسرعمهام نشسته بود پای کامپیوتر. همچین چسبیده بود به صندلی که حتی برای شام کَنده نشد. روبروش میشینم میگم «فرهود! چه خبر؟ زندهای که هنوز؟». میگه «عضو فیسبوک هستی؟». میگم «زیاد بهش سر نمیزنم.». میگه «اسمت چیه که پیدات کنم؟». اسمم رو میگم و شروع میکنه به گشتن. شروع میکنه از مزیتهای فیسبوک و جذابیتش میگه. میگم «پسر خوب! اون زمان که ما اومدیم فیسبوک، اونجاها همه بیابون بود. هنوز جادههاش آسفالت نشده بود. شما یادت نمیاد. هنوز طفل بودی اون موقع.». میگه «حالا چرا نیستی؟». میگم «آدم وارد فیسبوک که میشه انگار وایساده سر خیابون، هر کیو که رد میشه نگه میداره، تمام اطلاعات و اخبار زندگانیش رو میذاره کف دستش! میگه برو به سلامت!».
گویا مهمونی تموم شده. باید بریم خونهمون. توی راه به این فکر میکنم که چقدر دلم برای دوستای دانشگاه و دبیرستانم تنگ شده، که اتفاقا همهشون بهشدت فیسبوکی هستند.
توی کوچهمون که میرسیم، صدای دوستای برادرم رو میشنوم که دارند در مورد دوستای نِتیشون حرف میزنند. تا اسم فیسبوک رو میارند یادم میفته که هر کدومشون چه چــــیزایی برای برادرم میفرستند و اتفاقا به ایمیل من میاد، چون پروفایلش با ایمیل من ساخته شده. به جای اونا من خجالت میکشم!!
این روزا دیگه شناسنامه زیاد کارایی نداره؛ اگه عضو فیسبوک نباشی، انگار اصلا جزو موجودات زنده به حساب نمیای! در همین راستا برادر منم یه پروفایل ساخت و مسئولیتش رو به من واگذار کرد!
توصیه میکنم هیچوقت مدیریت پروفایل برادرت رو، در حالیکه تمام بچههای محل و دوستاش که میشناسی، توی Add Listش هستند به عهده نگیر، چون از همه ناامید میشی! و من بعد از این ناامید شدنها از اطرافیان و دوستانم بود که جیفهی فیسبوک رو به اهلش بخشیدم و دست از محتویاتش شستم!
دارم همینجوری تأسف میخورم که دایی SMS میده: «…این مشخصات خواستگار ملیحهست. ببین چی میتونی ازش پیدا کنی؟» یه لحظه خودمو همپای زحمتکشان پلیس+10 میبینم و وظیفهی سنگینی رو روی دوشم احساس میکنم! گواهی سوءپیشینه میخواید؟ خلافی ماشین؟ تعارف میکنید؟ به خدا اگه بذارم بدون شخم زدن کل فعالیتهای اینترنتی طرف از این در برید بیرون! بعد از چند تا ازدواج فیسبوکی که شاهد بودم، یهو دلم به شور میفته…
نه دیگه. انگار قضیه جدیه. باید برم فیسبوک! بسمالله فی.لترشکن!… اوه اوه! این همه Notification رو کی میخواد چک کنه؟ من که اصلا! چند تا رو رندوم میبینم:
1. به به… مبارکه. مهتاب با اون آقاهه که عمران میخوند ازدواج کرده. از کجا فهمیدم؟ عکساشون موجوده! از مدل لباس عروسش خوشم نمیاد!! ماه عسل هم جای گرمی رفتند! از دست و پای آفتابسوختهشون فهمیدم! چه کاریه خب؟ میرفتید یه جای خوشآبوهوا! حالا خارج هم نبود، نبود. والا! راستی، مهتاب این مدلی نبودآ… باد فیسبوکی داره حیاها رو میبره یعنی؟!
2. آخ جون! سارا زندهست. برام پیام فرستاده. غروب بهش SMS دادم، جواب نداد. گفتم نکنه مُرده. تو رو خدا دوستای ما رو ببین! گوشیش رو نگاه نمیکنه، ولی فیسبوکش یکسره بازه. به قول ITچیها «دائمُالـآنه» (همون دائمُالـآنلاین یعنی!).
3. یکی از آقایان همکلاسی توی یکی از عکساش منو برچسب زده… پناه بر خدا! اینجا خانواده زندگی میکنهها! چرا فکر کرده دیدن عکس لب ساحلش، با یه خُرده لباس، برای من جالبه؟! اصلا آدم وقتی لباس زیادی تنش نیست عکس میگیره مگه؟
4. یه نفر درخواست دوستی داده. قبل از Confirm میرم توی پروفایلش ببینم چه جور موجودیه. با 21 سال سن، تحصیلات دکتری؟! به برکت شبکههای اجتماعی کلی به تحصیلکردههامون اضافه شدهها. ما قدر نمیدونیم!
تا صبح هم بشینم، Notificationها تموم نمیشن. اینکه کی برای کی کامنت گذاشته، کی با کی دوست شده، کی چه عکسی رو لایک زده و… اخبار خالهزنکی و بهدرنخوری هستند که انتشارش فقط در شأن اقدس خانومای تلویزیونیه! اما حالا این وظیفهی خطیر رو زوکربرگ و دار و دستهش به عهده گرفتند، که از همینجا بهشون «خدا قوت» میگم. رسالت عظیمی رو به دوش میکشند! از خیر این اخبار مهم میگذرم.
امیدواریم که دوستان و کسانی که این مطلب رو میخونند در این شبکه فعالیتشون رو قطع کنند و یا به فعالیت حداقلی برسونند و یا با تدبیر بیشتری اطلاعات شخصیشون رو در اختیار شبکه های اینترنتی اعم از فیس بوک ، ارکات و … قرار بدند و حتی نیاز هست با بصیرت بیشتر ی وقتشون رو صرف امور تبلیغی و اهداف والاتر در محیط های بهتر کنند
اسم آقاههی خواستگار رو سرچ میکنم. چند مورد پیدا میشند که با تطبیق اطلاعات واصله از دایی، میفهمم کدومشون آقای مربوطهست. ماشالا لیست دوستان! چه خانومای خوشتیپی! آفرین، آفرین… به به! چقدرم مهربونه با همهی خانوما: «عزیزم»، «گلم»، «فدات بشم»، «خانوم قشنگم» و… راحت باش شما! نامحرم کیلو چنده؟ زندگی فستفودی، رفاقت فیسبوکی هم میطلبه! آقا «ما برای وصل کردن آمدیم»، اما این آدم فقط روبوسی نمیکنه توی نوشتههاش! ای بمیری زوکربرگ! حالا من جواب دایی رو چی بدم؟…
به خودم که میام ساعت 2 نصفه شبه. خوب شد؟ خوب شد الکیالکی ساعات خوابم از دست رفت؟…
صبح که سیستم رو روشن میکنم میبینم از فیسبوک ایمیل اومده که «سارا برات پیام فرستاده». بهش SMS میزنم میگم «سلام. دیگه نه من، نه فیسبوک! امری بود؟!»…
********************
فیس بوک و معضلاتش
یکی از معضلات تفریحی جوانان ایرانی فیس بوک هست و متعلقاتش لازم دیدم که نگاهی هرچند مختصر و تیتر وار به معضلات این شبکه ی اجتماعی داشته باشم امید است مورد استفاده ی مخاطبان واقع شود . جدای از آثار سویی که همه واقف بر آن هستیم و اثرات مخربی که مستقیما از عضویت در این شبکه اجتماعی درک کردیم و می کنیم مطلب زیر تاکید بر برخی نکاتی هست که قطعا شما هم میدونید:
*توی فیس بوک همه کار می کنند
*از دوست یابی گرفته
*تبریک ایام به همدیگه
*ارتباط با آشنایان قدیمی
*قرارهای تفریحی
*بحثهای سیاسی اجتماعی
*و البته بیشتر از همه ی اینها اتلاف وقت به تمام معنا!
این شبکه اجتماعی به نوعی طراحی شده که فرد عضو با تمام اشتیاق در پی دنبال کردن اتفاقات روزمره ی دیگران (اعم از دوستان واقعی و دوستان اینترنتی) میره و وقتی به ساعت نگاه میکنه که چند ساعت از وقت با ارزشش رو صرف کاری کرده که ثمره ی مثبتی توی زندگیش نداشته.
ولی نکته ی بارزی که توی فیس بوک اغلب باهاش روبرو هستند و دیگران بهش توجه نمی کنند اینه که در پروفایل افراد ، با سه دسته از شخصیت ها روبرو هستیم.
اول شخصیت هایی که با عنوانی غیر از فرد حقیقی فعالیت میکنند و خودشون رو با نامی مثل اسامی قهرمانان، گلها ، اسامی پرندگان یا صفت و موصوفی خاص معرفی می کنند . که خب این طرز معرفی اسیب چندانی برای خود فرد و دیگران نداره و بیشتر متوجه نوع فعالیت فرد و علایق او هست. دوم شخصیت هایی که بسیار خرسندند، با اسم و فامیل و مشخصات واقعی فعالیت می کنند که در واقع خطری بزرگ رو به جان می خرند چرا که غافل از این موضوع هستند که همین فراهم کردن بانک اطلاعاتی قوی اون هم از سوی شبکه اجتماعی منتسب به صهیونیستها و یهودی ها حتی اگر امروز یه توهم محسوب شه در آینده خطرات جدی رو برای فرد به دنبال خواهد داشت . که ما این اطلاعات رو به راحتی و رایگان در اختیارشون قرار میدیم!
سوم افرادی که با اسم و فامیل جعلی و مشخصات جعلی تر و شاید از همه بدتر جنسیت جعلی در فیس بوک حضور پیدا می کنند و خودشون رو به بقیه معرفی می کنند که همه کما بیش با خطر این افراد روبرو هستند.
یکی از هزاران مشکلی که فعالیت در این شبکه ی اجتماعی برای افراد و جامعه به وجود میاره اینه که اطلاعات افراد و علایق وفرهنگ غالب هر قسمت از جامعه ( مثلا ایران ) از طرف مدیران این شبکه رصد میشه . چطوری؟ از طریق همین صفحات فن یا سوالاتی که به شدت هوشمندانه از طرف مدیران فیس بوک طراحی شده که از طرف دوستانتون راجع به شما پاسخ داد ه میشه و یا یالعکس شما راجع به دوستانتون پاسخ میدید و در صفحات همدیگه شیر میشه بدون اینکه غیر از جنبه ی تفریحی و دوستانش به چیر دیگه ای توجه کنید. به همین سادگی می تونند بافت یک جامعه چه جامعه ی کوچک مثل دوستان چه جامعه ی بزرگتر مثل ولایی ها و یا جامعه ی قابل سرمایه گذاری مثل مخالفان نظام رو شناسایی و براش مدیریت کنند که در اهداف بلند مدتشون بتونند تزریقات فرهنگی و اخلاقی و نهایتا تصرفات ارضی و استعماری رو راحت تر به اون جامعه بقبولانند .
پس توصیه می شود که دوستان و کسانی که این مطلب رو میخونند در این شبکه فعالیتشون رو قطع کنند و یا به فعالیت حداقلی برسونند و یا با تدبیر بیشتری اطلاعات شخصیشون رو در اختیار شبکه های اینترنتی اعم از فیس بوک ، ارکات و … قرار بدند و حتی نیاز هست با بصیرت بیشتر ی وقتشون رو صرف امور تبلیغی و اهداف والاتر در محیط های بهتر کنند.
فرآوری: نسرین صفری
بخش خانواده ایرانی تبیان